هفته پیش یک یا چند گروه سوئیسی آکسیونی قانونی را در حمایت از پناهجویان بلاتکلیف در سوئیس برگزار کردند . این آکسیون جدای از اینکه توانسته تاثیری بر سیاستهای غیرمتعارف پناهندگی توسط دولت محافظه کار سوئیس بگذارد یا نه….؟ اما از چند جهت قابل توجه است . اما قبل از ورود به هر جنبه ایی ، اجازه بدهید به سراغ چند سطری از زنده یاد غلامحسین ساعدی برویم که در حدود 30 سال پیش در مورد پناهنده نوشته بود.
پناهنده سیاسی کیست ؟
پناهنده سیاسی کسی است که در برابر حکومت حاکم میایستد و اگر بیرون آمده از ترس جانش نبوده است . پناهنده سیاسی با همان فکر مبارزه علیه نظام دیکتاتور بیرون میآید .
پناهنده سیاسی قلابی هم جانوری همه چیز خوار است ، که مدام با دو گذرنامه در رفت وآمد است ……
البته تسریح کنم که از زمان نوشتن این مقاله 30 سال گذشته است . انبوهی قوانین در مورد پناهندگی عوض شده است . و این روزها پناهندگی دیگر آن حرمت سالهای پیش را در اکثر کشورهای پناهنده پذیر ندارد . روزگاری که ما هنوز از یادمان نرفته است در خیلی از کشورها ، قوانین پناهندگی به شکلی بود و طوری مو را از ماست میکشیدند که پناهنده واقعی را تشخیص دهند . این روزها هم مو را از ماست میکشند منتها برعکس ….! الان باید ثابت شود که با سیاست کاری نداشتی یا نداری تا بلافاصله جوابی بدهند . در غیر این صورت حداقلش بلاتکلیفی تا سالیان در انتظارت است .
شاید یک قسمت این داستان مربوط بشود به همان داستان پناهندگان قلابی که ساعدی هم به آن اشاره کرده است . این تضاد واقعی است به طوری که خود حکومت اسلامی ایران هم در طی این سالیان و به نام پناهنده درجوامع ایرانیان خارج از کشور هم نفوذ کرد با انبوهی پرونده های خرابکاری و ترور !
اما راه حل تشخص مسائل امنیتی بلاتکلیف نگه داشتن نیست و با توجه به انبوهی تجربیاتی هم که همزمان کشورهای پناهنده پذیر طی این سالیان کسب کرده اند به راحتی موارد غیر سیاسی قابل تشخیص است . آنچه که در سوئیس تجربه شده است به راحتی پناهجویانی را حتی تا 10 سال هم بلاتکلیف نگه داشته اند . سال گذشته در مصاحبه ایی اعلام شد که مشکلاتی اداری در بخش ” ب ، اف ، ام ” ( اداره مربوط به پناهندگی ) وجود داشته است که با رفع این مشکلات دولت سوئیس در صدد تعیین تکلیف وضعیت پناهجویان است . با آغاز سال 2010 میلادی علائمی هم مشاهده شد که به بخشی از پناهجویان کشورهای مختلف جواب داده شد . هرچند در مواردی و کیسهای مشخصی به اداره پناهندگی ربطی ندارد و در حیطه بالاتری مشخصا توسط ” سیاست ” بلوکه میشود !
آکسیون اعتراضی هفته پیش در شهر برن سوئیس ، مربوط به کیس خاصی نبود بلکه اعتراض به قوانین و شرایط پناهندگی برای همه بود . اما با این همه وای به حال آن کیسی که سیاست اولین وآخرین نگرشش میشود ، به موضوعی که فقط اسم پناهندگی را با خود یدک میکشد .
بگذارید صریح باشم . من حرف دلم را میزنم و سیاست حرفش چیز دیگری است . فعلا دنیا اینجوری شده است . سیاست هم به جز منافع قابل تعریف نیست . دیپلماسی هم که میدانید یعنی چه ؟ از وضعییت ایران و حکومت اسلامی هم و سرکوب و زندان و تجاوز و قوانین مسخره و ضد انسانی قرآنی و کشتار و ….کشوری نیست که چیزی نداند . منظورم این است که منافع هر کشوری تعارف بردار نیست همه هم این کاره اند . از اوباما گرفته که در اوج سرکوب مردم ایران برای خامنه ایی نامه های فدایت شوم مینوشت تا آزادی وکیلی راد و تا قراداد های میلیاردی نفت و گاز و الی آخر…!
اما فراموش نکنید که من و مای پناهنده از سر سیری به کوه و کمر نزدیم . اگرپناهندگی یک حق انسانی است و حرمت دارد ما برای گدائی حق پناهندگی هم نمیرویم . هیچ انسانی از سرخوشی خودش را آواره نمیکند . اگر حداقل ازادیهای نسبی در ایران بود ….و من به خاطر نوشتن توبیخ نمیشدم و من به خاطر عقایدم و تاختن به افسانه خدایان و رسولان جاکش و قرمساقش و سیاستهای آنچنانی سلاخی نمیشدم …. همان سیاستهایی که موضوع پناهئده فقط یکی و از کوچکترین طبعات آن است . من پناهنده محصول همان سیاستی هستم که درگوادلوپ مهندسی شد و 30 سال است پشت حکومت اسلامی را گرفته و ساپورتش میکند . آنوقت اعتراض هم میکنند به خاطر ندا که به گلوله بسته شد و من بازهم بعد از اعتراض آنها و بازهم به خاطراندیشه ام ( غلط یا درست ) روانه کهریزک میشوم و ….. من اگر چنین سیاستهایی نبود و امکان حداقل آزادی سیاسی ، فرهنگی و….. را در ایران میداشتم مطمئن باشید یک لیوان آب جوب پارک دانشجو را با هیچ چیز عوض نمیکردم .
موضوع پناهندگی محصول سیاستهای عمدتا دولتهای غربی است که عاشق رقص تانگو با گرگها هستند . و پناهنده به ناچار باید جا به جا شود . یاد آوری و یا فهم این موضوع هیچ تاثیری بر روی منافع کشوری نمیگذارد !
به پرسش گرفتن هر سیاست اشتباهی که قیمتش را از روح و روان و زندگی پناهجو یا پناهنده بگیرند ، در کادر و قوانین کشور میزبان حداقل تلاشی است که باید به آن توجه کرد . وضعیت روحی خراب اغلب پناهجویان بلاتکلیف ، ناشی از قوانین پناهندگی است و یا سیاستهایی که همه را راضی نگه میدارد به جز پناهجو و قربانیان همان سیاستها را ؟
آنچه که تا به امروز و بعد از سالیان اخیر تجربه شده است کسیهای ایرانی عمدتا تحت تاثیر اوضاع سیاسی قرار میگیرند دولت سوئیس حافظ منافع امریکا در ایران هم هست و منافع زیادی از این دلالی نصیبش میشود . نفراتی که از مجاهدین جدا شده و به سوئیس رسیدند بیشتر از حتی بقیه کیسهای ایرانی دیگر، تابع شرایط و اوضاع سیاسی قرار گرفته اند . آیا مشکل بلاتکلیفی کیسهایی نظیر جدا شده های مجاهدین به طورواقعی در چیست ؟ جرممان سیاسی بودن و مخالف حکومت اسلامی بودن است…. ویا خلاصه جرم ما چیست ؟
اسماعیل هوشیار
07.07.2010
ژنو