دلایل پناهندگی محمدرضا جمالی، خبرنگار خبر گزاری افتاب، که به دلیل نجات یک اعدامی, جان خودش به خطر افتاد

mohammadreza_jamali-2.jpg - 24.45 Kb

 در تاریخ چهاردهم اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ خبرگزاری آفتاب مطلبی را به نقل ازخبرنگارخود در رشت منتشر نمود که این مطلب سرخیلی سریع در جراید و روزنامه ها وخبرگزاری های داخلی و خارجی منعکس و منتشر گردید.

این خبرنگار از راز صدور حکم پنهانی سنگسار مرد ۳۰  ساله ای بنام ” ولی آزاد ” اهل پارس آباد مغان و کارمند اداره بازرگانی این شهر پرده برداشته بود. حکمی که بوسیله ” قاضی کاشانی ” رییس شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان گیلان و به جرم زنای محصنه صادر شده بود. همچنین این خبرنگار از آمادگی دادگستری گیلان برای اجرای حکم سنگسار یک گیلانی دیگر بنام ” محمد علی نوید خمامی “ پرده برداشته بود.

چنین افشاگری هائی درحالی از جانب این خبرنگار انجام شد که حاکمان ایران در آن زمان از طریق رسانه های وابسته داخلی و خارجی خود مدعی بودند که دیگردرایران حکم سنگسار اجرا نمی شود ومتوقف شده است. مدارک ومطالب ارائه شده در رابطه با اخبار سنگسار در گیلان از طرف خبرگزاری آفتاب و به نقل از خبرنگار خود آنقدر مستند ومستدل بودند که هیچ جای انکار و تکذیب را برای مسولان قضایی دولت ایران باقی نگذاشته و سخنگوی قوه قضاییه مجبور به اعتراف شده وخبرسنگسار پنهانی درگیلان را تایید نماید.

در پی این این افشاگری ها که باعث شده بود چهره ایران در میان مجامع بین المللی و مدافعین حقوق بشر خدشه دار شود و مجددا توجه کشورها به ایران و نقض حقوق بشر در آن جلب شود, ایجاد مزاحمت ،آزار واذیت واحضارهای مداوم خبرنگار آفتاب به ستاد خبری اداره کل اطلاعات، مراجع قضایی و دیگر نهادهای امنیتی شروع شده و به اشکال مختلف و پیگیر از وی در مورد نحوه دریافت اطلاعات مربوط به سنگسار و اسامی افراد و کسانی که این اطلاعات  سری ومحرمانه را به وی  رسانده بودند سوال می شد و حتی طی چندین مورد مکاتبه با اداره کل ارشاد چندین ماه وحتی تا اطلاع ثانوی از فعالیت خبری این خبرنگار و حضور در مراسم رسمی جلوگیری به عمل آمد.

mohammadreza_jamali.jpg - 102.90 Kb

این اعمال فشارهای روحی و روانی، تطمیع و تزویر، تعقیب فیزیکی، کنترل و شنود و اخلال در خطوط تلفن منزل و همراه ،اینترنت، تهدید و مزاحمت های حضوری وتلفنی, احضارهای مداوم به حراست ادارات کل ارشاد، استانداری و پلیس امنیت و اطلاعات گیلان بر علیه این خبرنگار تا مدت ها ادامه داشت. تا اینکه در ظهر روز ۲۲ خرداد ۸۹ ۱۳ با دستور مستقیم شخص ” محمدجواد حشمتی ” رییس کل دادگستری استان گیلان و به توسط عوامل حفاظت اطلاعات دادگستری در میدان توشیبای رشت, این خبرنگار به صورت وحشیانه ای بازداشت و به یک بازداشتگاه امنیتی منتقل گردید  و بر طبق اسناد و مدارک موجود به شدت مورد شکنجه جسمی قرار گرفت. این شکنجه ها به جدی بود که ماموران وزارت اطلاعات مجبور شدند برای زنده نگهداشتن این خبرنگار, او را به یکی از مراکز درمانی انتقال دهند و با وجود حفاظت شدید ماموران, یکی ازهمکاران وی موفق شده بود در بیمارستان عکس هایی از وضعیت او تهیه نماید که درتمامی عکسها شدت جراحات وارده کاملا مشهود است.

سرانجام این خبرنگار خبرگزاری آفتاب در دادگاهی ناعادلانه و درکمال بهت و حیرت همگان توسط بازپرس ” براری “ , رییس شعبه ۱ دادگاه انقلاب شهرستان رشت با عنوان مجرمیت “ اعمال نفوذ در امر من غیر حق ” جهت ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اطلاعات قرار گرفت.

این خبرنگار بعد از تحمل ۳۸ روز حبس در زندان مرکزی لاکان رشت و تحمل شکنجه توسط ماموران وزارت اطلاعات و مسئولین زندان به دلیل شرایط جسمانی وخیم و جراحات وارده در دوران بازجویی جهت درمان و عمل جراحی استخوان صورت و فک در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۸۹ و بمدت ۵ روز با قید وثیقه زندان را ترک کرد.

این خبرنگار در طول مدت حضورش در زندان با وجود شرایط جسمانی وخیم و سختگیری های ماموران همچنان سکوت نکرده و دست به افشاگری های گسترده ایی در رابطه با مشکلات و حوادث در حال وقوع در زندان زد. او با باند مافیایی ” توزیع کاندوم “ در بین زندانیان مذکر که بنوعی ترویج لواط در بین زندانیان محسوب می شد تا حدی که زندانیان جوان وکم سن و سال به دلیل عدم نظارت صحیح در زندان امنیت جانی نداشتند, انتقال و توزیع انواع مواد مخدر، مشروبات الکلی، قرصهای خواب آور قوی و سیگار توسط سربازان و پرسنل کادر زندان ( مراقبان و زندانبانان)، برقراری رابطه جنسی با زنان زندانی توسط کارکنان زندان بخصوص بوسیله روحانیون و پرسنل معاونت فرهنگی بطوریکه به دستور آنها زندانیان زن از بند نسوان به بخش اداری منتقل و ساعت ها در اتاقهای در بسته نگهداری می شدند و در این زمان هم دوربین های مسیر تردد زندانیان زن را ازبند نسوان تا قسمت اداری  خاموش و غیر فعال می کردند واین مورد با حضور مسولین اداری در روزها و ساعات تعطیلی کاملا مشهود بود، اخذ ودریافت رشوه از زندانیان و خانواده های آنان در قبال انجام امور قانونی پرونده های قضایی زندانیان که در صورت امتناع پرونده را در بین پرونده های راکد مفقود می کردند واین مورد بیشتر در بین پرسنل قسمت اجرای احکام و روانشناسان اندرزگاه رواج داشت، ضرب و شتم، توهین و نسبت دادن الفاظ رکیک و ناموسی به خانواده زندانیان وتنبیه بدنی زندانیان از جمله آویزان کردن از میله پرچم، ممنوع الملاقات کردن زندانیان و عدم اجازه برای مکالمه تلفنی، عدم رعایت مسایل و موارد بهداشت فردی  و گروهی تا حدی که زندان عرصه جولان انواع حیوانات موذی شده بود وخرابی حمام های بندها و قطعی مکرر آب برای استحمام و آلودگی آب نوشیدنی، فقدان وسایل و امکانات سرد کننده و گرم کننده و اداره سیستم گرمایشی توسط مامورین امنیتی زندان و عده ای از زندانیان سابقه دار, درگیر شده و با وجود شرایط سخت امنیتی, این خبرنگار متعهد در نماز خانه مرکزی زندان در جمع کثیری از مسولین استانی و زندانیان دست به افشاگری علنی زده بود.

این خبرنگار که مطمن شده بود با توجه به سوابقش و برخوردهای وحشیانه ماموران با او و افشاگری های گسترده اش در دوران حضورش در زندان در صورت بازگشت, ماموران زندان ممکن است با شیوه های گوناگون قصد کشتن و سربه نیست کردن او را در سر داشته باشند, از شرایط مرخصی استفاده نموده و به کمک چند تن از دوستان مورد اعتمادش بعد از چندین ماه زندگی درخفا در بعضی از شهرهای دورافتاده در نهایت بطور قاچاقی و مخفیانه ایران را ترک نمود.

این خبرنگار در دوران فعالیت خبری خویش دست به افشا گری های زیادی بر علیه مافیای قدرت و مدیران رانت خوار زده بود و رشوه خواری و حیف ومیل بیت المال خیلی از مسولان استانی از جمله حیف و میل صدها میلیارد تومانی بیت المال توسط ” زین العابدین قربانی”, امام جمعه رشت و “مجرد”, مسول دفتر وی در پروژه تجاری آدینه مصلی رشت، رشوه خواری و رانت خواری صدها میلیون تومانی ” ایرج ندیمی “, نماینده سابق مردم لاهیجان در مجلس از جمله شراکت در کارخانه سیمان دیلمان سیاهکل و شهرک سازی انبوه در هشتگرد کرج، زمین خواری و سندسازی ۳ میلیاردی ” محمدجواد حشمتی “, رییس کل دادگستری گیلان در رودسر، رشوه خواری ۱۹۴ میلیونی ” هادی رمضانی”, رییس شورای اسلامی شهرستان رشت، رشوه خواری میلیاردی ” محمد قاسمی “, رییس شورای اسلامی شهر رشت بطوریکه مالکیت بیش از ۶۰ درصد کیوسک های روزنامه فروشی های رشت برای ایشان می باشد، دریافت رشوه ۸۰۰ میلیونی ” علی عبداللهی”, مدیرکل و ” برگستانی”, مسول حراست تعزیرات حکومتی گیلان از بابت یک پرونده بزرگ و گسترده ترانزیت مشروبات الکلی از شهرهای غربی به استان های شمالی کشور، رانت خواری دهها میلیارد تومانی دکتر ” بهبودی “, رییس دانشگاه علوم پزشکی گیلان در بحث برگزاری مزایده و مناقصات فرمایشی احداث، خرید ادوات و تجهیز بیمارستان ها و مراکز درمانی، رشوه خواری بیش از ۷۰ میلیون تومانی ” محمدفولادی”, مدیرکل تربیت بدنی استان گیلان بطوریکه ایشان تمام هزینه های هنگفت ستاد انتخاباتی ریاست جمهوری احمدی نژاد را که توسط ” قاسمی “, رییس شورای اسلامی رشت اداره می شد از طریق دستور واریز به حساب هیئت های ورزشی کاراته، تکواندو، کوهنوردی، هیئت فوتبال و پرورش اندام را از طریق بیت المال تامین می کرد که جمعا مبلغی در حدود بیش از ۱ میلیارد تومان تخمین زده می شود؛ رشوه خواری و رانت خواری میلیاردی و فساد احلاقی ” حمید پورعیسی “, مدیرکل فرهنگ وارشاد اسلامی، اختلاس ۶۰ میلیونی ” قاسمی نژاد “, مسول حراست شهرداری رشت در بحث خرید وتجهیز شهرداری به سیستم بی سیم ،پارتی بازی و سواستفاده ” جاویدنیا “ همسر دادستان غیر بومی شهرستان رشت که وکیل پایه یک دادگستری بود بطوریکه برای هیچ یک از پرونده های مورد وکالت و مطروحه ایشان حکم منفی صادر نمی شد، رشوه خواری و رانت خواری و اختلاس دهها میلیاردی اکثر مدیران کل، روسای سازمان ه او بانک ها، فرماندهان رده بالا و پرسنل سپاه و نیروی انتظامی در استان را روکرده بود.

این خبرنگارفعال وخدمتگزارکه بخشی از فعالیت ها و اتفاقات و حوادثی را که بر وی گذشته دربالا خواندیم و شاید خیلی از خوانندگان پیگیر نیز نام او تا کنون را حدس زده باشند  ” محمدرضا جمالی “  نام دارد.

حال بر همه ما آزادیخواهان ایرانی وظیفه است که با تمام توان به یاری این خبرنگار متعهد شتافته و از سازمانهای بشر دوستانه و نهادهای حقوق بشر و مسولان اتحادیه اروپا بخواهیم که به یاری این خبرنگار آزاده و مظلوم بشتابند. بدون شک سابقه کاری این خبرنگار دلسوز ایرانی بزرگترین سند و مدرک برای قضاوت است.

لازم به ذکر است که تمامی مطالب ذکرشده در این متن به همراه مدارک مستند و مستدل و غیرقابل انکار می باشد که در صورت لزوم ارایه خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید