نویسنده: کامران دانش
این عکس واقعیت زندگی نسل جدید بسیاری از ایرانیان در خارج از ایران است. شرایط سخت زندگی در حاکمیت جنایتکاران و سرکوبگران رژیم شیعه جمهوری اسلامی باعث شده که زندگی اکثریت مردم ایران و بالطبع جوانان ایرانی رو به نیست نابودی برود. در حکومت جمهوری اسلامی جوانان ایرانی امیدوار به داشتن آینده و زندگی مناسب نیستند. جمهوری اسلامی متشکل از یک اقلیت چماقدار فاسد و دزد و جنایتکارانی است که هرگز برنامه و سیاستی برای مسائل بیکاری و کارگری و رفاهیات مردم نداشته است. و برای همین است که مداوما تعدادی از ایرانیان ناچار به فرار از ایران و درخواست پناهدگی به کشورهای پناهنده پذیر هستند.
… و اما در خارج از ایران بسیاری از این فراریان و جوانان و میانسالان به تنگ آمده از ظلم و ستم اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی و قوانین نابرابر و ظالمانه اسلامی، به دام مبلغین مسیحی می افتند و به راحتی آب خوردن دست از دین اسلام کشیده و دین مسیحیت را پذیرفته و مسیحی میشوند. اینکه آیا واقعا مسیحی میشوند و یا برای گرفتن قبولی و حق پناهندگی تن به اینکار می دهند نیز حکایت دیگری دارد.
نوکیشان مسیحی در واقع همان پناهندگان قلابی هستند. بسیاری از اینها دائما و بصورت مخفیانه در سفر به این هستند. در ایران با دروغ مسلمان میشوند، و در کشورهای خارجی نیز با دروغ دین مسیحیت را پذیرفته اند.
در بسیاری موارد واقعیت این است که ایرانی های تازه مسیحی شده هرگز نه مسلمان بوده اند، و هم اکنون نیز مسیحی نشده اند! و البته بسیاری از ایرانی های تازه مسیحی شده شده و برخوردار از حق اقامت در کشورهای خارجی، مخفیانه به کنسولگری های جمهوری اسلامی میروند و پاسپورت جدید ایرانی میگیرند ( پاسپورت کسانی که مدت زمانشان تمام شده باشد)، و پنهانی به ایران هم سفر میکنند! نمونه ای کامل از پناهندگان قلابی و دروغگو در خارج از ایران.و در واقع اینها به آنچه که هرگز در زندگی شان فکر نکرده اند و یا در مسیر درست آن قرار نگرفته اند مسائل مربوط به آزادی ایران و مبارزه برای رسیدن حق و حقوق، و واقعیت باور داشتن به یک باوری در زندگی است، که البته ایجاد چنین شرایطی در صورت مطالعه و برخورداری از آگاهی بدست می آید، که حقیقت تلخ ما ایرانیان به ظاهر مسلمان این است که باور ایرانیان به اسلام، نه بر اثر شناخت کافی از قوانین و سنت های اسلام و صدر اسلام و اسلام سیاسی در ایران اسلام زده است، و بلکه مسلمانیت ما نیز اتوماتیک از اجداد ما به ما به ارث رسیده است، و مسلمان بودن ما همچون پول و اموال و مادیات است که از درگذشتگان به ما ارث می رسد. و به همین دلیل است که بسیاری از ایرانیان ممکن است که در یک ساعت و با یک پیشنهاد جدید وسوسه برانگیز تغیر دین دهند، و یا تغیر نظر …………….
در سالهای گذشته جوانان بسیاری از ایرانیان جوانی مسیحی شده اند، و البته مسیحی شدن ایرانی ها در خارج کشور به معنی این است که اینها منبعد از مسیحی شدن دیگر در مسائل سیاسی و دینی جمهوری اسلامی و کشور ایران دخالت نمیکنند. پدر روحانی ها در کلیساها به اینها یاد می دهند که هر یکشنبه برای مراسم مسیحی به کلیسا بیایند و بقیه روز هفته را هم به کارهای شخصی و اداری و غیره خودشان بپردازند… همه کار آزاد است، به غیر از دخالتگری در مسائل سیاسی و افشای جنایت های جمهوری اسلامی .
یک نکته دیگر در معرفی ایرانیان به جرات میتوان گفت که بیشتر از نود و نه درصد ایرانیان در طول تاریخ هزار و چهارصد سال گذشته هرگز و هرگز از خود نظری مستقل نداشته اند و بدون اندیشه و خرد و ناخودآگاه از باور به اسلام و مسلمانیت که به آنها از طریق خونریزی و جنایت اعراب تحمیل شده و به ارث رسیده است پیروی میکنند و در این راستا و از بدو تولد هم در شناسنامه هایشان نام مسلمان نوشته میشود. ایرانی نه مسلمان است و نه ایرانی! و خودش هم نمیداند که چه کسی است؟ اسلام زده است، اما اسلام را هم نمیداند که چیست؟
نو کیش های مسیحی به راحتی یک لیوان آب خوردن چشمانشان را بر واقعیت های کشوری که از آن فرار کرده اند، می بندند، و گذشته خود را، و ظلم و ستم جمهوری اسلامی بر هموطنان ایرانی را فراموش میکنند، منافعشان ایجاب نمیکند که با هموطنان ایرانی همدردی کنند و خیلی زود یادشان میرود که هم اکنون اکثریت مردم ایران در فشار و ظلم و ستم و خفقان قوانین جمهوری اسلامی جانشان به لبشان رسیده است. برای نوکیش های مسیحی ایرانی در خارج از ایران هیچ چیزی به غیر از حفظ موقعیت شخصی شان اهمیت دیگری ندارند و متاسفانه نسبت به همه دردها و مشکلات مردم ایران بی تفاوت و بی مسئولیت میشوند… و در زندگی شخصی شان نیز از فعالین سیاسی و مبارزین بر علیه جمهوری اسلامی فاصله میگیرند. و جای تلخ این ماجرا این است که از نظر جمهوری اسلامی پناهندگان نوکیش مسیحی ایرانی خارج نشین هیچگونه خطری برای حکومت ندارد و اینها افراد کاملا پاسیو هستند و از طرف جمهوری اسلامی مسیحی شدن ایرانی ها به نفع جمهوری اسلامی و آب به آسیاب آنها ریختن است. همانطور که بهائی های مقیم در خارج از ایران هیچگونه دخالتی در سیاست و افشای جنایات جمهوری اسلامی نمیکنند، پناهندگان نوکیش مسیحی نیز اینچنین برخورد میکنند .
این عکس بیانگر اوج خواری و بی شخصیتی و تن دادن به ذلت جوان ایرانیست. و بعد از این نیز ادامه زندگی این جوان و این گروه از نوکیشان مسیحی چیزی به غیر از ظاهرفریبی و فریبکاری و دروغگوی و ریاکاری و تملق… نیست. و اینها همچون یک حیوان ناطق بی آزار و اهلی شده به زندگی ذلت بار خویش ادامه می دهند. انسان های که زندگی شان غیر انسانی است و حیوانات ناطق !
چهارشنبه, ۶ دی , ۱۳۹۶
10-01-2017
ویسنده: کامران دانش
این عکس واقعیت زندگی نسل جدید بسیاری از ایرانیان در خارج از ایران است. شرایط سخت زندگی در حاکمیت جنایتکاران و سرکوبگران رژیم شیعه جمهوری اسلامی باعث شده که زندگی اکثریت مردم ایران و بالطبع جوانان ایرانی رو به نیست نابودی برود. در حکومت جمهوری اسلامی جوانان ایرانی امیدوار به داشتن آینده و زندگی مناسب نیستند. جمهوری اسلامی متشکل از یک اقلیت چماقدار فاسد و دزد و جنایتکارانی است که هرگز برنامه و سیاستی برای مسائل بیکاری و کارگری و رفاهیات مردم نداشته است. و برای همین است که مداوما تعدادی از ایرانیان ناچار به فرار از ایران و درخواست پناهدگی به کشورهای پناهنده پذیر هستند.
… و اما در خارج از ایران بسیاری از این فراریان و جوانان و میانسالان به تنگ آمده از ظلم و ستم اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی و قوانین نابرابر و ظالمانه اسلامی، به دام مبلغین مسیحی می افتند و به راحتی آب خوردن دست از دین اسلام کشیده و دین مسیحیت را پذیرفته و مسیحی میشوند. اینکه آیا واقعا مسیحی میشوند و یا برای گرفتن قبولی و حق پناهندگی تن به اینکار می دهند نیز حکایت دیگری دارد.
در بسیاری موارد واقعیت این است که ایرانی های تازه مسیحی شده هرگز نه مسلمان بوده اند، و هم اکنون نیز مسیحی نشده اند! و البته بسیاری از ایرانی های تازه مسیحی شده شده و برخوردار از حق اقامت در کشورهای خارجی، مخفیانه به کنسولگری های جمهوری اسلامی میروند و پاسپورت جدید ایرانی میگیرند ( پاسپورت کسانی که مدت زمانشان تمام شده باشد)، و پنهانی به ایران هم سفر میکنند! نمونه ای کامل از پناهندگان قلابی و دروغگو در خارج از ایران.و در واقع اینها به آنچه که هرگز در زندگی شان فکر نکرده اند و یا در مسیر درست آن قرار نگرفته اند مسائل مربوط به آزادی ایران و مبارزه برای رسیدن حق و حقوق، و واقعیت باور داشتن به یک باوری در زندگی است، که البته ایجاد چنین شرایطی در صورت مطالعه و برخورداری از آگاهی بدست می آید، که حقیقت تلخ ما ایرانیان به ظاهر مسلمان این است که باور ایرانیان به اسلام، نه بر اثر شناخت کافی از قوانین و سنت های اسلام و صدر اسلام و اسلام سیاسی در ایران اسلام زده است، و بلکه مسلمانیت ما نیز اتوماتیک از اجداد ما به ما به ارث رسیده است، و مسلمان بودن ما همچون پول و اموال و مادیات است که از درگذشتگان به ما ارث می رسد. و به همین دلیل است که بسیاری از ایرانیان ممکن است که در یک ساعت و با یک پیشنهاد جدید وسوسه برانگیز تغیر دین دهند، و یا تغیر نظر…………….
در سالهای گذشته جوانان بسیاری از ایرانیان جوانی مسیحی شده اند، و البته مسیحی شدن ایرانی ها در خارج کشور به معنی این است که اینها منبعد از مسیحی شدن دیگر در مسائل سیاسی و دینی جمهوری اسلامی و کشور ایران دخالت نمیکنند. پدر روحانی ها در کلیساها به اینها یاد می دهند که هر یکشنبه برای مراسم مسیحی به کلیسا بیایند و بقیه روز هفته را هم به کارهای شخصی و اداری و غیره خودشان بپردازند… همه کار آزاد است، به غیر از دخالتگری در مسائل سیاسی و افشای جنایت های جمهوری اسلامی.
یک نکته دیگر در معرفی ایرانیان به جرات میتوان گفت که بیشتر از نود و نه درصد ایرانیان در طول تاریخ هزار و چهارصد سال گذشته هرگز و هرگز از خود نظری مستقل نداشته اند و بدون اندیشه و خرد و ناخودآگاه از باور به اسلام و مسلمانیت که به آنها از طریق خونریزی و جنایت اعراب تحمیل شده و به ارث رسیده است پیروی میکنند و در این راستا و از بدو تولد هم در شناسنامه هایشان نام مسلمان نوشته میشود. ایرانی نه مسلمان است و نه ایرانی! و خودش هم نمیداند که چه کسی است؟ اسلام زده است، اما اسلام را هم نمیداند که چیست؟
نو کیش های مسیحی به راحتی یک لیوان آب خوردن چشمانشان را بر واقعیت های کشوری که از آن فرار کرده اند، می بندند، و گذشته خود را، و ظلم و ستم جمهوری اسلامی بر هموطنان ایرانی را فراموش میکنند، منافعشان ایجاب نمیکند که با هموطنان ایرانی همدردی کنند و خیلی زود یادشان میرود که هم اکنون اکثریت مردم ایران در فشار و ظلم و ستم و خفقان قوانین جمهوری اسلامی جانشان به لبشان رسیده است. برای نوکیش های مسیحی ایرانی در خارج از ایران هیچ چیزی به غیر از حفظ موقعیت شخصی شان اهمیت دیگری ندارند و متاسفانه نسبت به همه دردها و مشکلات مردم ایران بی تفاوت و بی مسئولیت میشوند… و در زندگی شخصی شان نیز از فعالین سیاسی و مبارزین بر علیه جمهوری اسلامی فاصله میگیرند. و جای تلخ این ماجرا این است که از نظر جمهوری اسلامی پناهندگان نوکیش مسیحی ایرانی خارج نشین هیچگونه خطری برای حکومت ندارد و اینها افراد کاملا پاسیو هستند و از طرف جمهوری اسلامی مسیحی شدن ایرانی ها به نفع جمهوری اسلامی و آب به آسیاب آنها ریختن است. همانطور که بهائی های مقیم در خارج از ایران هیچگونه دخالتی در سیاست و افشای جنایات جمهوری اسلامی نمیکنند، پناهندگان نوکیش مسیحی نیز اینچنین برخورد میکنند.
این عکس بیانگر اوج خواری و بی شخصیتی و تن دادن به ذلت جوان ایرانیست. و بعد از این نیز ادامه زندگی این جوان و این گروه از نوکیشان مسیحی چیزی به غیر از ظاهرفریبی و فریبکاری و دروغگوی و ریاکاری و تملق… نیست. و اینها همچون یک حیوان ناطق بی آزار و اهلی شده به زندگی ذلت بار خویش ادامه می دهند. انسان های که زندگی شان غیر انسانی است و حیوانات ناطق!
چهارشنبه, ۶ دی , ۱۳۹۶