جزئیاتی جدید از درخواست پناهندگی «امیر توحید فاضل»، سردبیر خبرگزاری موج در سفر اخیر همراه «جواد ظریف» به سوئد

swedenf.gif - 10.06 Kb

 «هر کسی حق دارد برای زندگی خود تصمیم بگیرد». این جمله را امیر توحید فاضل در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت تا تائید ضمنی شایعه‌ای باشد که از چند ساعت پیش از آن در اتاق خبر رسانه‌های فارسی و بین همکاران آقای فاضل پیچیده بود.

سردبیر خبرگزاری موج در جریان سفر وزیر امور خارجه ایران به اروپا، از گروه خبری جدا شده است و احتمالا درخواست پناهندگی داده است.

moj_082519.jpg

البته این اولین بار نیست که در پروازهای بازگشت مسئولان، صندلی‌هایی خالی می‌ماند. هفت سال قبل هم فیلم‌بردار همراه محمود احمدی‌نژاد ترجیح داد در آمریکا بماند و گفت که بازگشت به ایران، جانش را به خطر خواهد انداخت. حسن گلخن‌بان یا امیرتوحید فاضل اگر شانس همراهی با هیئت دیپلماتیک بلندپایه ایران را نداشتند، هرگز نمی‌توانستند به این آسانی هفت‌خان گرفتن ویزا را رد کنند. راهی که برای آن‌ها به‌سادگی خروج از هتل و چند ساعت کار اداری بود، برای همکاران دیگرشان سال‌ها آوارگی و بلاتکلیفی دارد.

فعالان سیاسی و اجتماعی‌ای که ممنوع‌الخروج نباشند، می‌توانند در نزدیک‌ترین دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در کشور ترکیه تقاضای پناهندگی خود را ثبت، و تحت عنوان پناه‌جو در آن کشور زندگی کنند. از سال قبل، دولت ترکیه به نیابت از آن کمیساریا مراحل ثبت‌نام و مصاحبه اولیه را انجام می‌دهد.

طی کردن مراحل اداری پناهندگی که تا ۱۰ سال پیش به‌صورت میانگین یک سال طول می‌کشید، در حال حاضر حداقل به ۵ سال زمان نیاز دارد. این انتظار طولانی باعث شده است که کسانی که امکانش را دارند، از میان‌بر بروند. استفاده از ویزای مسافرتی، یکی از این میان‌برهاست.

ثابت کن که برمی‌گردی!

در چهل سال گذشته، امکان سفر آسان و بدون دغدغه ویزا، برای دارندگان گذرنامه ایرانی رویای دور از دسترسی بوده است.

کشورهای معدودی در دنیا هستند که ایرانیان را بدون سوال و جواب می‌پذیرند. بقیه آن‌ها لیست بلندبالایی از مدارک می‌خواهند تا مطمئن شوند که پس از پایان مدت ویزا، به ایران بازخواهید گشت.

تهیه تمام آن مدارک، برای تعداد زیادی از متقاضیان کار غیرممکنی است، اما وقتی پای دولت ایران در میان باشد، اوضاع فرق می‌کند.

اعضای گروه‌های ورزشی، شرکت‌کنندگان در مسابقات جهانی، المپیادها و کنفرانس‌های علمی، و خبرنگاران و هیئت‌های همراه در سفرهای خارجی نمایندگان مجلس معمولا مشکلی برای دریافت ویزا ندارند. محمود احمدی‌نژاد با استفاده از این امکان خاص، تعداد زیادی از بستگان و وابستگان خود را نیز به آمریکا برد.

محمدحسین ابراهیمی، ورزشکار رشته شمشیربازی، یکی از اولین کسانی بود که به خارج از کشور پناهنده شد. او در زمانی که تیم ملی ایران برای برگزاری اردوی آمادگی به فرانسه سفر کرده بود، اُردو را ترک کرد و به کشور هلند رفت.

دروغ ها و شعار های جنگ طلبانه و ریاکاری سران رژیم. و در عین حال آقازاده ها در همین کشور آمریکا و دیگر کشورهای غربی زندگی میکنند. چهل سال است همین ها که مرگ بر این و آن میدهند و در صدد نابودی کشورهای دیگرند و پرچم دیگر کشورها را آتش میزنند، همزمان صدای حق خواهی و آزادیخواهی مردم و کارگران و زنان ستمدیده ایرانی را با زور تهدید و زندان و شکنجه اعدام و تیر باران، و هزاران جنایات دیگر پاسخ میدهند. مرگ بر آخوند ـ مرگ بر پاسدار ـ مرگ بر بسیجی ـ مرگ بر جمهوری اسلامی دشمن ایران و ایرانی همینجاست، دورغ میگن اسرائیل و آمریکاست. آزادی و برابری قانونی جنسی زنان و مردان و سکولاریسم برای ایران.

یکی دیگر از ورزشکارانی که پس از اعزام به مسابقات جهانی به ایران بازنگشت، مینا علیزاده، عضو سابق تیم ملی بود که بعد از اتمام سفر، همراه تیم ملی به ایران بازنگشت و به کشور آلمان پناهنده شد.

این روند باعث شده است که سخت‌گیری مسئولان بیشتر شود و ضمانت‌هایی از ورزشکاران مسافر گرفته شود تا به ایران برگردند. برنگشتن یک نفر، باعث می‌شود که تعداد زیادی از افراد در موقعیت مشابه، دچار مشکل شوند.

کشوری که آخوند در آن حاکم باشد، بدبخت ترین و عقب مانده ترین کشور دنیا است. در ایران، به غیر از آخوند ها که بیماران روانی اند، هیچ کس دیگری از آزادی های شخصی و اجتماعی برخوردار نیست. قوانین جمهوری اسلامی بر گرفته از اسلام عقب مانده هزار و چهارصد سال قبل اعراب است، آزادی و برابری قانونی و اجتماعی زنان و مردان و سکولاریسم برای ایران.

پس از آن‌که محمد رشنونژاد از کشور هلند درخواست پناهندگی کرد، دوست و هم‌تیمی او، ناصر ناصری‌پور، گفت: «مسئولان فدراسیون می‌گویند اگر به تورنمنتی اعزام شوم، پناهنده می‌شوم. من نمی‌دانم این چه حرفی است و بر اساس چه استدلالی بیان می‌شود. چرا من باید چوب رفاقت با محمد رشنونژاد را بخورم»؟

آن افراد اگرچه به هدف خود رسیدند، اما از سمت همکاران خود ملامت شدند که خودخواه بوده‌اند.

علی، پیش از درخواست پناهندگی، در یکی از روزنامه‌های ورزشی ایران مشغول به کار بود. او می‌گوید: «آن‌هایی که رفتند هیچ‌یک درگیر پرونده قضایی نبودند و شغل آن‌ها درخطر نبود. فقط می‌خواستند زندگی راحت‌تر و بهتری داشته باشند. به این فکر نکردند که بعد از آن‌ها چقدر کار برای بقیه سخت شد. آن‌همه قوانین سفت‌وسخت سفارتخانه‌ها کم بود، حالا ورزشکار باید فدراسیون را هم قانع می‌کرد که قصد پناهندگی ندارد. بعد هم که رفتند، درباره مشکلات رفقایشان حرف نزدند. درباره بچه‌هایی که فقط به خاطر رویا‌رو نشدن با اسراییل، مجبور می‌شدند انصراف دهند یا ببازند».

پدرام، یکی از پناه‌جویانی که سه سال گذشته را در دنیزلی ترکیه منتظر رسیدگی به پرونده‌اش بوده است، می‌گوید: «پناهندگی یک اجبار است، نه یک انتخاب. یعنی من اینجا هستم، چون هیچ چاره دیگری نداشتم. جای دیگری نداشتم. خیلی‌ها به پناهندگی به چشم مهاجرت آسان نگاه می‌کنند. داستانی هم سرهم می‌کنند تا قبولی بگیرند. اما چون پناه‌جوی واقعی نیستند، اگرچند سال بگذرد، پشیمان می‌شوند و برمی‌گردند. الآن صفحه تلگرام اینجا پر از آگهی تبدیل پناه‌جویی به اقامت معمولی ترکیه هست. خیلی‌ها هم از این «کیس»های تقلبی برگشتند ایران و هیچ اتفاقی برایشان نیفتاد. چون اصلاً از اول مشکلی نداشتند».

وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و دستگیری‌های گسترده خیابانی باعث شد تا تعداد زیادی از افراد با در دست داشتن مدارک لازم برای اثبات زندانی بودن و داشتن پرونده کیفری، روانه ترکیه یا کشورهای اروپایی شوند؛ جایی که پرونده آن‌ها هم‌ردیف با آوارگان سوری و عراقی که از مناطق تحت اشغال داعش گریخته‌اند، بررسی می‌شود.

بعد از چهل سال از عمر فاسد و سرکوبگرانه و جنایتکارانه نظام اسلامی، اکثریت مردم ایران در فقر و گرسنگی و بدبختی و بیکاری و هزار درد بی درمان زندگی میکنند، و از آنطرف آخوند های حکومتی و سران و بسیاری از پاسداران و بسیجی های داری یک زندگی سرمایه داری و اشرافی اند.

مریم، به‌عنوان مترجم داوطلب به پناه‌جویان ایرانی و افغان کمک می‌کند. او در این زمینه می‌گوید: «زیر یک درصد از پناه‌جویان شانس این را دارند که حرفشان شنیده شود. حضور افرادی مانند آقای فاضل در تیتر خبرها به‌عنوان پناهنده، باعث می‌شود ذهنیت آدم‌هایی که در امریکا و اروپا باید به دولت‌ها رأی بدهند، تغییر کند. همین حالا هم خیلی از کشورها دولت‌های راست‌گرا دارند و میلیون‌ها نفر آواره و سرگردان، بدون داشتن سقفی روی سرشان یا یک وعده ‌غذای مناسب در شبانه‌روز، پشت این درهای بسته مانده‌اند. این آقا شاید برای خودش و خانواده‌اش کاری بکند، اما من نمی‌توانم کسی را که از تمام منافع در بالاترین رده سیاسی منفعت برده، با پناه‌جویانی که هرروز با آن‌ها سروکار دارم یکی ببینم».

در میان این سفرهای یک‌طرفه، تنها یک نفر بود که به ایران بازگشت؛ شهرام امیری، که ایران را به بهانه سفر حج ترک کرد و پس از چند ماه سر از امریکا درآورد. امیری، پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپ‌های پزشکی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر بود. او پس از کشمکش‌های طولانی به ایران بازگشت، و اگرچه در فرودگاه همچون یک قهرمان از بند رسته از او استقبال کردند، اما سرانجام به جرم همکاری با دولت متخاصم اعدام شد.

از سایت ایندیپندنت فارسی