
توانا:۲۰ ژوئن توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل روز جهانی پناهندگان نامگذاری شده است. طبق آمار منتشر شده از سوی این نهاد بینالمللی بیش از ۵۰ میلیون جمعیت انسانی تا پایان سال ۲۰۱۳ وادار به ترک محل زندگیشان شدهاند؛ رقمی که طی بیست سال اخیر بیسابقه بوده و بعد از جنگ جهانی دوم به بالاترین میزان خود رسیده است. این آمار شش میلیون بیشتر از میزان آوارگان و پناهندگان تا پایان سال ۲۰۱۲ میلادی است.
یکی از دلایل اصلی بحران پناهندگی، وضعیت کشور سوریه و ناآرامیهای در جریان جمهوری افریقای مرکزی و جنوب سودان است که صدها هزار انسان را وادار به جلای سرزمین کرده است. آمار دیگری بیانگر وجود بیش از ۱۵ میلیون و چهارصد هزار پناهنده، ۹۳۷ هزار جویای پناهندگی و بیش از ۲۸ میلیون و ۸۰۰ هزار جمعیتی است که در کشور خودشان مجبور به ترک مکان شدهاند. جنگ داخلی سوریه به تنهایی ۹ میلیون آواره بر جای گذاشته است و نزدیک به سه میلیون نفر از این کشور فرار کردهاند و شش میلیون در داخل سوریه بی خانمان شدهاند. بزرگترین مأمن پناهندگان پاکستان، ایران و لبنان است که وضعیت ثبات لبنان به خاطر جنگ سوریه برای چهارمین سال در معرض خطر قرار گرفته است. ۵۵ درصد از پناهنگان کشورهای افعانستان، سومالی، عراق، سوریه و سودان نیز به خاطر جنگ فرار کردهاند.
افغانستان همچون سوریه رقم بالایی در پناهنده شدن مردمش در کشورهای دیگر تا پایان سال ۲۰۱۲ داشته و این رقم حدود دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بوده است. کشور پاکستان نیز میزبان یک میلیون و ۶۰۰ هزار پناهنده بوده است. ایران نیز رتبه دوم را در پذیرش پناهندگان افغان با رقم ۸۶۸ هزار و ۲۰۰ نفر دارد. اما چالش بزرگ جایی است که کشورهایی که افرادش خود به جایی دیگر پناهنده شدهاند، میزبان گروهی دیگر یا همان پناهندگان هم هستند. کشورهای در حال توسعه بیش از ۸۰ درصد پناهندگان را در خود جای دادهاند. آمارها حاکی از آن است که ۴۸ درصد پناهندگان زن بودهاند و ۴۶ درصد آنها کمتر از ۱۸ سال سن دارند. امریکا بزرگترین میزبان موارد پناهندگی است و پس از آن آلمان با ۶۴ هزار و ۵۰۰، افریقای جنوبی با ۶۱ هزار و ۵۰۰ و فرانسه با ۵۵ هزار و ۱۰۰ مورد در ردههای بعدی قرار دارند.
ایران هم یکی از همان دست کشورهای خاورمیانه است که خود میزبان پناهندگان و همینطور فرستنده آنها به کشورهای دیگر است. جمعیت پناهندگان ایرانی عمدتا به دلایل مسائل سیاسی، اجتماعی یا ابراز عقیده در کشورهای جهان اسکان داده میشوند و ایران طی ۳۵ ساله گذشته یکی از نخبهترین جمعیت پناهندگان را در کشورهای اروپایی و امریکا داشته است. طبق آماری که مرکز اتحادیه اروپا تا نیمه سال ۲۰۱۳ منتشر کرده است، به هزار و ۴۵۰ نفر ایرانی موقعیت پناهندگی، به ۸۰ نفر موقعیت حمایتی و به ۹۵ نفر وضعیت حمایتی به خاطر مسائل بشردوستانه در اروپا اعطا شده است. حدود ۴۶ درصد از متقاضیان پناهندگی در اروپا، زنان بودهاند و ۵۱.۶ درصد بین ۱۸ تا ۳۴ سال سن دارند. ۱۴.۲ درصد نیز افرادی کمتر از ۱۳ سال هستند.
طبق آمار دیگری در سال ۲۰۱۳ تا پایان ماه مه، بیش از دو هزار پناهجو ایرانی از آلمان تقاضای پناهندگی کردهاند اما فقط با ۱۰۲ مورد از آنها موافقت شده است، گرچه کسانی که مواردشان رد میشود، معمولا امکان زندگی در آلمان را پیدا میکنند. بیشتر تقاضاهای پناهندگی به دلایل سیاسی و مخالفت با حکومت حاکم در ایران، دلایل جنسیتی، قومی و دینی یا تعلق به اقلیتهای دینی چون بهاییت ذکر شده است. جدای از ترکیه، ۱۰ کشور اصلی که جمعیت ایرانی را پناه دادهاند: امریکا، کانادا، آلمان، سوئد، اسرائیل، بریتانیا، هلند، استرالیا، فرانسه و ارمنستان هستند.
به نظر میرسد که ایران در حال حاضر مرکز توجههای جهانی در زمینه وضعیت پناهندگان نیست گرچه معمولا پس از سرکوب سیاسی شدید در داخل کشور، جمعیتی قابل توجه از کشور به سوی کشورهای همسایه سرازیر میشوند. برای مثال پس از ناآرامیها و تظاهراتهای سال ۱۳۸۸ ایران، کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده است که بیش از ۱۱ هزار ایرانی در سال ۲۰۰۹ و ۱۵ هزار در سال ۲۰۱۰ و ۱۸ هزار نفر در سال ۲۰۱۱درخواست پناهندگی کردهاند. حال پس از گذشت چند سال از درگیریهای سیاسی ایران، به نظر میرسد مشکلات پناهجویان ایرانی در کشورهایی که موقتا حضور دارند و یا کشورهایی که در نهایت به مقصد آنها تبدیل میشود، به قوت خویش باقی است.
دکتر «کاویان میلانی» که از پایهگذاران «مرکز سلامت و حقوق بشر» در منطقه ویرجینیا امریکا است، در همین زمینه به توانا میگوید: «فعالان حقوق بشر، وبلاگنویسان و فعالان مدنی که پناهنده میشوند، چه در دوران زندگی موقت در کشورهایی چون ترکیه یا زندگی مهاجرت در امریکا و اروپا درگیر مسائل روانی بسیاری هستند. به خاطر این بافت سیاسی، بیماریهایی چون افسردگی، دردهای مزمن روحی و ناتوانی جنسی، سردرد و مشکلات عصبی از مشکلات اصلی آنها است». او میافزاید: «پناهجویان معمولا تحت فشار روانی بسیاری قرار میگیرند که زندگی آنها را از لحاظ عاطفی و اجتماعی بیثبات میسازد و حتی میتوان گفت که طبق مشاهدات و بررسیهای ما باورهای اجتماعی و اعتقادات عقیدتی چون وجود خدا در میان پناهندگان کاهش مییابد. موضوعی که تفکر خودکشی و عدم وجود پایگاه عاطفی و پشتوانه فکری را در میان آنها بالا میبرد».
از دکتر میلانی در مورد مشکلات اصلی پناهجویان پرسیدیم و او یادآور میشود که مسائل مالی و از بینرفتن زیربنای فرهنگی که پیش از این در ایران وجود داشته، دو مصیبت مهم پناهندگان است. او میگوید: «زندگی برای پناهندهای که پیش از این زیر سایه نظام جمهوری اسلامی زندگی کرده و حالا باید در کشوری دیگر و کاملا با مولفههای متفاوت زندگی کند، از خود بیگانگی ایجاد میکند. امری که زندگی آنها را بسیار آسیبپذیر میسازد». او در بخشی از این گفتگو خاطر نشان میسازد که: «مسئله عمده برای قشر پناهجوی ایرانی در امریکا این است که خدمات منظم و موثری به آنها ارائه نمیشود. کمکهایی چون یافتن کار مناسب و تحصیل زبان انگلیسی و حتی پشتیبانی عاطفی و همه چیز بر عهده خود پناهنده است. وی آماری تقریبی از میزان مراجعه پناهندگان به مرکز سلامت و تندرستی ارائه میدهد و تاکید میکند که هفتهای ۱۶ مریض از میان پناهندگان ویزیت میشوند که ۵۰ درصد آنان معمولا ایرانی هستند: «این پناهندگان معمولا بیمه ندارند چرا که یافتن کاری که آنها را بیمه کند بسیار سخت است و از سوی دیگر دولت هم حمایتی در این زمینه نمیکند».
دکتر میلانی بر این نظر است که جامعه ایرانی که وضعیت شغلی و زندگی تثبیت شدهتری دارد عموما از مشکلات زندگی پناهجویان بیاطلاع است. وی همچنین به مشکلات باقی پناهجویان در ترکیه اشاره میکند که شاید سالها باشد که جریان بررسی و قبول پرونده آنها به طول انجامیده است: «پناهندگان در ترکیه نیز درگیر اعتیاد، افسردگی، مشکلات مالی و بلاتکلیفی و مشکلات روحی-روانی هستند. اجازه کار و بیمه ندارند و دولت ترکیه هم به انجام حداقل وظیفه اکتفا کرده است». وی میافزاید: «طی تحقیقی که آنها انجام دادهاند، ۳۵ تا ۴۰ درصد پناهندگان، افسردگی دارند و اضطراب، کم خوابی، عدم دسترسی به مراکز پزشکی و دغدغه مالی از مسائل و مشکلات مهم آنها است».
زندگی برای پناهندهای که به خاطر حفظ جان و امنیت مجبور به ترک وطنش شده است هیچگاه به ثبات روزهای گذشته باز نمیگردد. برای این قشر آغاز زندگی در کشور دیگر مشکلات زیادی به همراه دارد. پیدا کردن جایگاه خویش نیز سالها به طول میانجامد و فراز و نشیبهای بسیاری دارد. در حالیکه سالانه بودجه و سازمانهای بیشتری برای حمایت و کمک به پناهندگان اختصاص داده میشود اما پاسخگویی به جمعیت ۵۰ میلیون انسان بیسرزمین یکی از بحرانهای کنونی جامعه بشری است.